کد مطلب:41694 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:132

بهتر از خدمتگزار











... فاطمه محبوبترین كس نزد پدر بود. او در خانه من آنقدر با مشك آب كشید كه بند مشك در سینه اش اثر گذاشت. آنقدر دستاس كرد كه دست او پینه بست. به قدری خانه ار جارو كرد كه لباسهایش رنگ خاك گرفت و چندان هیزم زیر دیگ روشن كرد كه جامه اش سیاه شد. او از این جهت در زحمت و مشقت بسیار بود.

روزی به او گفتم: ای كاش از پدرت خادمی درخواست می نمودی تا اندكی در برداشتن بار سنگین زندگی تو را یاری دهد؟![1] .

فاطمه نزد پدر رفت دید جماعتی گرد او به صحبت نشسته اند. شرم مانع شد كه از وی چیزی بخواهد (بدون اظهار حاجت) به خانه بازگشت.

پیغمبر دانست كه دخترش به منظور كاری نزد او آمده بود. بامداد دیگر به خانه ما آمد. آواز سلام او را شنیدیم اما از آنجا كه بستر خواب هنوز پهن بود، از شرم خاموش ماندیم و پاسخ نگفتیم. بار دو سلام كرد. و ما همچنان خاموش بودیم. باز سوم كه صدای او به سلام برخاست، ترسیدیم اگر پاسخ نگوییم باز گردد چون عادت او چنین بو كه سه بار سلام می گفت و اگر رخصت ورود نمی یافت باز می گشت من سلام او را پاسخ گفتم و از او خواستم كه به خانه در آید. چیزی

[صفحه 121]

نگذشت كه حضرت بالای سر ما نشست و آنگاه گفت: فاطمه! دیروز از من چه می خواستی؟

من ترسیدم اگر پاسخ او را نگویم برخیزد و بازگردد... گفتم: ای فرستاده خدا... من به شما خواهم گفت. (داستان دیروز فاطمه چنین بود كه او از كار دشوار خانه رنج می برد). مشكل آب و دستاس نان و رفت و روی خانه و... او را از پای درآورده، من به او گفتم تا نزد شما آید و (در صورت امكان) خدمتكاری از شما بخواهد، شاید اندكی از بار سنگین او كاسته گردد.

پیامبر خدا(ص) فرمود: آیا به شما چیزی نیاموزم كه از خدمتگزار بهتر باشد؟ سپس فرمود: هنگامی كه در بستر خواب رفتید، سی و سه بار خدا را تسبیح و سی و سه بار حمد و سی و چهار بار تكبیر بگویید....

قال علی (ع): انها (فاطمه) كانت عندی و كانت من احب اهله الیه و انها استقت بالقربه حتی اثر فی صدرها و طحنت بالرحی حتی مجلت یداها و كسحت البیت حتی اغبرت ثیابها و اوقدت النار تحت القدر حتی تدخنت ثیابها فاصابها من ذلك ضرر شدید فقلت لها: لو اتیت اباك فسالتیه خادما یكفیك ضرما انت فیه من هذا العمل؟!

فاتت النبی فوجدت عنده حداثا فاستحیت فانصرفت فعلم النبی انها جاءت لحاجه فغدا علینا رسول الله و نحن فی لفاعنا فقال:السلام علیكم فسكتنا و استحیینا لمكاننا ثم قال:السلام علیكم فسكتنا ثم قال:السلام علیكم فخشینا ان لم نرد علیه ان ینصرف و قد كان یفعل ذلك یسلم ثلاثا فان اذن له و الا انصرف فقلت: و علیك السلام یا رسول الله! ادخل فدخل و جلس عند رؤوسنا فقال:یا فاطمه ما كانت حاجتك امس عند محمد فخشیت ان لم نحبه ان یقوم فاخرجت راسی فقلت: امال والله اخبرك یا رسول الله انها استقت بالقربه حتی اثرت فی صدرها و جرت بالرحی حتی مجلت یداها و كسحت البیت حتی اغبرت ثیابها و اوفدت تحت القدر حتی

[صفحه 122]

تدخنت ثیابها. فقلت لها: لو اتیت اباك فسالتیه خادما یكفیك ضرما انت فیه من هذا العمل، فقال: افلا اعلمكا ما هو خیر لكما من الخادم؟ اذا اخذتما منامكما فسبحا ثلاثا و ثالثینو احمد ثالثا و كبرا اربعا و ثلاثین....[2] .

[صفحه 123]



صفحه 121، 122، 123.





    1. بنا به نقل مسند فاطمه علیهاالسلام (ص 65) این در خواست در شرایطی بوده كه فاطمه علیهاالسلام باردار است.
    2. علل الشرایع، ج 2، ص 65؛ مكارم الاخلاق، ص 296؛ بحار، ج 85، ص 329 و ج 76، ص 193 و ج 43، ص 82.